
گروه فرهنگی «سراج24»- مرتضی اسماعیل دوست: در میان آثار به نمایش درآمده در گالری های تجسمی شاهد آثار مهم و قابل توجهی می توانیم باشیم و تنها می توان با کمی گالری گردی و بازدید از آثار به نمایش درآمده به انگاره های مختلف ذهنی رسید که گاه شیرین است و دلربا و گاه چنان تلخ و دور از هویت ایرانی که نمی توان بر آن اصالتی قائل شد و این ها می تواند در برگیرنده نگاه هایی قابل تامل باشد که می توان در برابر اتفاقات فرهنگی و هنری به رشته تحریر درآورد و رصد نشانه هایی است که برای رسیدن به نگاه هایی مفسرانه قابل انتشار می باشد.
اما در میان یکی از نمایشگاه های اخیر در گالری دنا به عکس هایی می رسیم که عنوان «91 سالگی پدرم» بر بالای آن نقش بسته و درباره تصاویری است از پیرمردی که در آستانه رسیدن به قرنی سرشار از فراز و فرود زندگی در برابر دوربین پسرش، فرشاد عسگری کیا قرار دارد. عکس ها را که می بینی در ضمنِ برداشتی هنری به تصاویری نیمه عریان از پیرمرد خواهی رسید که گویا پسر در هنگام خواب پدر بدان رسیده است! هر چند گفته های عکاس مبنی بر رضایت پدرش از انتشار این عکس ها بوده است.
اما تماشای این عکس ها، ذهنت را به مواردی مختلف پرتاب می کند و آن رسیدن به آمیختگی اخلاق در بستر هنر است تا دریافت نباید جهت دست یابی به خواسته های حرفه ای، سوژه ها را قربانی ساخت. از این رو عکسواره های عسگری کیا بهانه ای است برای پرداخت به مضمونی که سال ها ذهن مرا درگیر خود کرده بود و آن خط فاصله میان سوژه و نحوه نگاه خالق است که آیا هر قابی، قابلیت پرداخت دارد و آیا رسوایی خبری برخی اتفاقات، مساله ای غیر قابل توجه نزد برخی خبرآفرینان می باشد؟! حال تماشای عکس های پیرمردی که سوژه خبری فرزندش شده و پیکر نحیف و نیمه عریانش به تماشا و شاید تمسخر برخی افراد بیننده قرار گرفته است، ما را بدان جا می کشاند که چگونه می توان ترمز اخلاق را در بزنگاه های روزگار گرفت و آیا برای رسیدن به دروازه های توجه می توان از سیاست ماکیاولی وار مبنی بر این که هدف، وسیله را توجیه می کند، استفاده کرد؟
مسلم است که تفاوت هایی آشکار برای پرداخت پدیده های طبیعی و پدیده های انسانی وجود دارد و برای توجه به سوژه های مورد نظر نمی توان از هر دریچه ای و با هر زاویه ای برخورد کرد، حتی توجیه ارائه جهانی انسانی از سوی خالق آثار نیز نمی تواند به کمک آید، چرا که بوده اند موضوعاتی همراستا با نیتی انسانی که بدون وجود آگاهی لازم به سمت زوایای دورافتاده ای رفته اند و از این رو لازم است تا برای رسیدن به نتیجه ای مطمئن از مسیری متعالی به ایده نگریسته و هنری والا را مورد تفکر قرار داد.
اگر تاملی به اندیشه های فلسفی دکارتی داشته باشیم به مواردی از پیشتازی سوژه بر ماهیت وجودی انسان خواهیم رسید، چنان که در مسیر تبدیل جهانی از پژواک مدرنیته، وجود انسان تغییر یافته و به سوژه مبدل گردیده است و مقارن با آن دیگر موجودات به ابژه این سوژه درآمده اند. حال بهتر است برای رسیدن به انگاره ای روشن تر سری به نمایشگاه عکس «91 سالگی پدرم» انداخته و به تصورات هنرمند از سوژه به عنوان نمونه ای از بحث مورد نظر نزدیک تر شویم. فرشاد عسگری کیا، عکاس باسواد این نمایشگاه که عضو هیات علمی دانشگاه هنر می باشد، در گفت و گویی رسانه ای درباره دلایل پرداخت به چنین موضوع و با چنین زاویه نگاه عریانی عنوان داشت: « من به لحاظ اخلاقی نمی خواستم از پدرم سوء استفاده کنم. اما نباید از واقعیت فاصله گرفت. به نظر می رسید من از جاهایی بیننده را نزدیکتر ببرم و در یک جاهایی دستش را بگیرم و عبورش بدهم.» ایشان تصریح کرد که پدرش از این که سوژه چنین نگاهی شود، آگاه بوده و با رضایت در برابر دوربین ایشان قرار گرفته است، اما با این وجود این مساله در خصوص ایجاد رابطه ای سنجیده میان انتخاب سوژه، نوع پرداخت به آن و توجه به بازتاب های قابل پخش از ارائه تفکر آفریننده همچنان ناشکفته باقی می ماند که آیا هنرمند با هر نوع نگاه خیرخواهانه باز هم مجاب است هر نوع قابی را پیش روی مخاطب قرار دهد؟
برای رسیدن به مرز میان انتخاب سوژه و اخلاق انسانی جدا از آثار تجسمی می توان به آثار سینمایی و تئاتری و آثار مکتوب هم مراجعه کرد که نوع زوایای پرداختی به برخی سوژه ها چنان دور و غریب و همراه با جهت گیری های ناموزونی است که نه تنها برداشتی انسانی از آن نمی توان یافت بلکه روایتی فارغ از نگره های اخلاقی در آن ها به وضوح به چشم می خورد. مثلا فیلمی در راستای سینمای مقاومت ساخته می شود و عصاره کار را که می بینی به نگاهی ضد جنگ می رسی که کلا هر نوع مقابله برای حفظ ارزش ها را به بوته نقد درمی آورد! یا هنگامی که فیلمی درباره وضعیت ناهنجار خانواده ها در طبقات پایین جامعه به اکران درمی آید، شاهد یک نوع تزریق مفاهیم سیاسی دروغین در بازتولید تفکرات بیگانگان با این خاک و نظام اسلامی خواهیم بود! و این نوع پرداخت ها یا به دلیل کج فهمی موضوع است و یا نبود نیتی انسانی در بطن ماجرا؛ وقتی که شهرت و قدرت جای انسانیت را در عالم هنر می گیرد تا سوژه ها قربانی و در واقع پلی باشند برای گام های انسان هایی که هنر را در مسیری ناراستا با حقیقت آن پیگیری می کنند!
از سویی باید دانست که اگر چه انتخاب سوژه و اهمیت عناصر اخلاقی در پرداخت به سوژه ها مهم می باشد اما در نهایت چگونگی نگاه هنرمند است که به ایده اولیه بال و پری برای پرواز داده یا بال های هویت را از آن درمی آورد! و از این رو دانش و درونیات هنرمند در هر عرصه ای در نهایت هویت بخش آثار خواهد بود و نیاز است مراقب نگاه های خود باشیم تا عنوان گرانقدر هنر را لکه دار نسازیم.